تفسیرهای منفی از آینده می تواند زمینه ساز خودکشی باشد. 
 
چکیده: در بخش پیشین به دلبستگی به عنوان یکی از عواملی که می تواند زمینه ساز خودکشی شود، پرداختیم. در این نوشتار به بیان دیگر عوامل می پردازیم. با ما همراه باشید. 

تعداد کلمات 552 / تخمین زمان مطالعه 3 دقیقه

افسردگی

افسردگی اختلالی است که با کاهش انرژی و علاقه، احساس گناه، اشکال در تمرکز، بی اشتهایی و افکار مرگ و خودکشی مشخص می شود و با تغییر در سطح فعالیت، توانایی شناختی، تکلم، وضعیت خواب، اشتها و سایر ریتم های بیولوژیک همراه است. بک بیشتر توجه خود را بر شناخت افراد افسرده ساخته است. او باور دارد که هیجان های افراد در حد زیاد بر چگونگی نظر آنان درباره جهان قرار دارد. آنان در مورد مشکلات خود اغراق می کنند و به همه موارد تعمیم می دهند و احتمال اجرای هر عملی را که می توان در مورد رفع مشکلاتشان انجام داد، به حداقل می رسانند (آزاد، ۱۳۸۴).
از دیدگاه بک، پدیدهایی افسردگی مشروط به ساخت ها (روان بنه های شناختی) و فرایندهایی (شیوه های تفکر) است که به ایجاد تغییرات کم و بیش مهمی در واقعیت منجر می شوند. بررسی روان بنه های شناختی افراد افسرده، زمینه های سه گانه شناختی را آشکارا پدیدار می سازد.
فرد خود را مملو از عیوب و نارسایی ها می بیند و احساس بی ارزشی می کند.
 

دیدگاه منفی نسبت به خود

چنین افکاری بر اثر تفسیر منفی رویدادهای خنثی و یا مثبت آشکار می شوند و این گرایش را در فرد ایجاد می کنند که در بین امکانات متعدد، همواره بد احتمال را در نظر بگیرد.

دیدگاه منفی نسبت به آینده

کفه بدبینی می چربد و جایی برای تصور آینده ای بهتر باقی نمی گذارد، چرا که همواره در بین امکانات، نامساعدترین آنها را در نظر گرفته می شود.
فرد افسرده، این خطوط سه گانه را به صورت افکاری خودکار - افکاری که در تضاد یا افکار ارادی قرار دارند و پیوسته با احساس نامیدی، بی کفایتی، گنهکاری، کینه نسبت به خود و یا میل به کیفر رسیدن تجربه می کند (دادستان، ۱۳۸۰). در حقیقت افراد افسرده تصوراتشان نسبت به خود، دنیا و آینده براساس یک سری افکار تحریف شده ناکارآمد می باشد. تحقیقات نشان داده که یکی از مهم ترین عامل ابتلا به خودکشی به خاطر وجود افسردگی در افراد می باشد (کنول و برنت، ۱۹۹۵، ایلیف و مانتروپ، ۲۰۰۵). افراد افسرده ای که اقدام به خودکشی می کنند، بر این باورند که امیدی به آینده شان وجود ندارد. پژوهش های متعدد نشان داده اند که ناامیدی یک مولفه جدی اقدام به خودکشی در بیماران افسرده است (آبرامسون و همکاران، ۲۰۰۰، پتی و جوینز، ۲۰۰۶، هیرش و کونر، ۲۰۰۶). بنابراین منفی گرایی و ناامیدی درباره آینده، به همراه دیدگاهی بدبینانه درباره خود، دنیا و دیگران عامل مهمی است که موجب اقدام به خودکشی فردی می شود که دارای اختلال افسردگی است و پیامد این شیوه اندیشیدن، خودکشی به عنوان تنها راه حل به ذهن آنها خطور می کند (رینیکه، دوبوآ وشولتز، ۲۰۰۱).

اختلالات شخصیت

یکی دیگر از عوامل خطرزایی که در بروز خودکشی نقش دارد، اختلالات روانی است. اختلالات روانی و به ویژه اختلالات محور، دو نقش مهمی را در رفتار خودکشی بازی می کند. در حال حاضر تخمین زده شده است که بیش از ۳۰ درصد افرادی که به علت خودکشی جان خود را از دست می دهند، دچار اختلال شخصیت هستند (اولدهام، ۲۰۰۶). به نظر می رسد که اختلالات شخصیت فراتر از خودکشی موجب اتفاقات دیگری نیز می شود که به نوبه خود بر خودکشی تاثیر می گذارد، مثل و همچنین به نظر می رسد که اختلالات صرف از دست دادن حمایت اجتماعی، رویدادهای منفی مکرر، مراقبت بهداشتی ضعیف است.



 
منبع: کتاب «مداخله در خودکشی (بر اساس رویکرد شناختی-رفتاری)»
نویسنده: سجاد پناهی و شادی عرب نژاد
 

بیشتر بخوانید:
عوامل مهم و خطرناک پیش بینی کننده اقدام به رفتار خودکشی (بخش اول)
بررسی مفهوم خودکشی و انواع آن
نقش تاثیرگذار اعتیاد بر خودکشی (بخش اول)
اختلالات روانی، اصلی ترین عامل خودکشی
علل و عوامل خودکشی
نگرش جامعه شناختی به معضل خودکشی در جامعه